ساپورت ، بلایی که امروزه گریبان دختران جوان و حتی آقایان بی غیرت را هم گرفته ...
این سونامی نه تنها یک تیر محلک از نظر فرهنگی به شمار میرود و از عواقب آن میتوان به بی بند و باری در جامعه
و رذیلت اخلاقی و.. اشاره نمود ....
طبق آخرین مطالعات انجام شده ساپورت نه تنها از لحاظ فرهنگی به افراد آسیب میرساند بلکه جسم آنها را نیز مورد تحاجم قرار میدهد
در این پست به چندی از این آسیب های جسمی اشاره میشود.
سید مرتضی آوینی (شهریور ۱۳۲۶ در شهر ری - ۲۰ فروردین ۱۳۷۲ در فکه) کارگردانفیلم مستند، روزنامهنگار حوزهٔ فرهنگی اهل ایران بود. مجموعه فیلمهای مستند تلویزیونیاو درباره جنگ ایران و عراق با نام روایت فتح شناختهشدهاست.
آقای اسرائیل !
در خبرها شنیدم که می خواهی به ما حمله کنی.
اتفاقا تصمیم بسیار خوبی گرفته ای.
می خواهی با این کارت به همه نشان دهی که هیچ ما را نشناختی.
درست است تو ما را نمی شناسی اما اجداد ما را که یادت هست، بچه های خیبر را می گویم ، بدر را ، خندق و فتح المبین را می گویم ، والفجر 8 و کربلای 5 را می گویم،
آری ما بچه های همان هاییم، الآن هم دلمان برای کلاشینکف خیلی تنگ شده است، برای سنگرهای خاکی ، دلمان برای سربندهای یازهرا و لبخندهای بی ریا یه ذره شده و سرمان هم حال و هوای نیزه سواری کرده است، ما دلمان برای این تنگ شده که یکبار هم که شده ادای همت و باکری و خرازی و کاظمی و چمران و زین الدین و بابایی و صیاد و شیرودی و دوران و ... را در بیاوریم،
حمله کن ! اصلا جان مادرت همین امروز حمله کن، فقط یادت باشد که اینجا عراق و افغانستان نیست ، اینجا لبنان هم نیست،
اینجا ایران است، و نامش به همان اندازه بلند است که نام تو کوچک...
محمد عزیزی با اشاره به انتشار کتاب زندگینامه داستانی شهید محمد ابراهیم همت به قلم وی از سوی نشر روزگار گفت: ماجرای این کتاب به دغدغههای من درباره نوشتن درباره شهدا بر میگردد. اولین کاری که در این زمینه انجام دادم سال 76 بود که زندگینامه شهید محمد حسین فهمیده را در قالب یک رمان نوجوانانه نوشتم که با عنوان شانههای خاک منتشر شد. به جز این، رمانی بر اساس زندگی شهید اندرزگو با عنوان سفر صبح هم داشتم که بنیاد شهید شهیدش کرد و خودم این روزها در تدارک تجدید چاپش هستم. چند کار دیگر هم بود که بازنویسی خاطرات شهدا بود اما درباره شهید همت همیشه خودم علاقه داشتم که چیزی بنویسم و مدتها بود که این مساله را دنبال میکردم.
شهیدخرازی
تورادرک نکرده ام
اماتصویرخنده ات
آوای کلامت
شوق نگاهت
دلم رابه افقهای دوربرد
به جایی که فقط از آن توبود
به دژخیبر
همانجاکه کبوترپرشکسته ام شدی،
به شلمچه وکمی آنطرفتر
که دلم راپاره پاره کردی
ورفتی،
بالبخندزیبایی برلب
ونامی ماندگارازتو
برقلب سوخته ام...
باخودگفتم:
«گل چه پایان قشنگی دارد!»....
ای علمدارپرشکسته ام،
اندکی صبر
دلم بیقراراست
بیقرارلبخندت،
… نگاهت و
دریاب دل خسته ام را
!!! دریاب
دا نام کتاب روایت خاطرات سیده زهرا حسینی است که در مورد جنگ ایران و عراق و به اهتمام سیده اعظم حسینی نگاشته شده و توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیدهاست. دا، در زبان کردی و لری به معنی مادر است و زهرا حسینی که خود یکی از کردهای پهله زرین آباد استان ایلام است با انتخاب این عنوان سعی کرده به موضوع مقاومت مادران ایرانی در طول جنگ ایران و عراق بپردازد. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، این کتاب مهم ترین و تأثیرگذارترین کتاب در زمینهٔ خاطرهنگاری جنگ هشت سالهٔ ایران و عراق محسوب میشود.
این کتاب اواخر شهریور ۱۳۸۷ برای نخستین بار منتشر شده و رونمایی از این کتاب ششم آبانماه ۸۷ انجام شد. این کتاب با هفتاد چاپ و فروش بیش از پنجاه هزار نسخه در کمتر از ۶ ماه رکورد تازهای را در زمینه نشر کتاب در ایران ثبت کرد. این کتاب توانست در طی بیست و سومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران به یکصد و بیست و نهمین چاپ خود برسد و در صدر لیست پرفروش ترین کتابهای این دوره از نمایشگاه دست یابد. در بیست و چهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران این کتاب به چاپ یکصد و سی و هفتم رسید.