شهیدخرازی
تورادرک نکرده ام
اماتصویرخنده ات
آوای کلامت
شوق نگاهت
دلم رابه افقهای دوربرد
به جایی که فقط از آن توبود
به دژخیبر
همانجاکه کبوترپرشکسته ام شدی،
به شلمچه وکمی آنطرفتر
که دلم راپاره پاره کردی
ورفتی،
بالبخندزیبایی برلب
ونامی ماندگارازتو
برقلب سوخته ام...
باخودگفتم:
«گل چه پایان قشنگی دارد!»....
ای علمدارپرشکسته ام،
اندکی صبر
دلم بیقراراست
بیقرارلبخندت،
… نگاهت و
دریاب دل خسته ام را
!!! دریاب