نماز شب، نماز شب، نماز شب! کلید توفیقات روز است
سلامٌ علیه یَوْمَ یَموُتُ
•خلوت گزیده
را به تماشا چه حاجت است
چون کوی
دوست هست به صحرا چه حاجت است (حافظ)
مرغ باغ
ملکوت را چه به خاک نشینی؟ سبکبالان شیدای
حریم حرم را چه به
آسودگی؟ وقتی که مستغرق در جلوه دوست در نیاز و راز و
نمازی و همه لذایذ و حلاوتهای عالم را به لحظهای از
لحظات ذکر یار، نفروشی، آنسان خواهی شد که ایشان شد؛ غرق در
محبت و معرفت و
پربهجت، چون وارستگان بار یافته در کهکشان؛ همانانی که به مقام
بیانتهای انقطاع از
غیر و کمال انفصال از ذیل رسیدهاند و در سدرة المنتهی، در صدر
هستی، همنشین یار
شدهاند. از چیست این؛ جز آنکه خطاب «و لَهَدَیْناهُم صِراطاً
مستَقیماً» (نساء/68)
قرار گرفتهاند و به کلام و فرمان حق دل سپرده که فرمود: «مُوتوا قَبْلَ اَنْ
تَموُتوا»(حدیث قدسی
در سومین روز از ماه محرم سال ۱۳۸۸ هجری قمری (۱۲ فروردین ۱۳۴۷ ه. ش) در شهر «کوناکری» پایتخت کشور آفریقایی گینه، در خانوادهای محروم و مستضعف دیده به جهان گشود. از میان پنج پسر و دو دختر خانواده، مصطفی کوچکترین فرزند پسر بود. در ابتدای نوجوانی به دلیل اوضاع نه چندان مساعد اقتصادی، به همراه سایر اعضای خانواده، مجبور به ترک دیار و مهاجرت به شهر «آبیجان» پایتخت کشور ساحل عاج شده و در آن شهر سکنی میگزیند. هر چند که در محیطی آکنده از کفر و فساد زندگی میکرد، اما عنایت و رحمت خداوند، چنان برکتی به وجود خانواده و جمعی از اطرافیان مومن وی عطا فرمود که از اوان کودکی با عقاید و احکام اسلامی آشنا گشته و از آلودگیها و پستیهای موجود در جامعه، مبرّا گشت.